سایت: https://behinafzarco.ir/audio-podcast
بررسی اخبار دنیای فناوری – دوم دی هزار و چهارصد و چهار
اگه نظر یا صحبتی داشتی به ایمیلم (jalalt67@gmail.com) یا تو بخش کامنت های پادکچری که ازش گوش می کنی بفرست
خبر اول: رایانش کوانتومی، حباب هوش مصنوعی را میترکاند؛ ادعای مدیرعامل سابق اینتل
خبر دوم: همجوشی هستهای به روایت تصویر؛ فیلمبرداری بیسابقه از چرخش پلاسما درون توکامک
خبر سوم: پروژه مخفی غولهای تکنولوژی؛ نوزادان بینقص با قد و هوش سفارشی
خبر چهارم: چرا جهان وجود دارد؟
خبر پنجم: اعتراف میلیاردر آمریکایی: اگر جای دیگری به دنیا میآمدم، زندگی فلاکتباری داشتم
متن کامل این قسمت
سلام من طاهری هستم و این نهمین قسمت از پادکست منه
توی قسمت قبلی یادم رفت اینو بگم که من یه دونه میکروفون خریدم البته قسطی و خیلی هم حرفهای نیست ولی به نظر خودم که خیلی راحتتر شدم، چون هم نویز محیط رو بهتر میتونم مدیریت کنم و هم ضبط کردن برام سادهتر و سریعتر شد
امیدوارم توی خروجی هم تاثیر بزاره و تجربه شنیدن تو رو هم بهتر کنه
خیلی خوب بیشتر از این داستان تعریف نمیکنم و بریم سراغ اصل مطلب
برای این قسمتم طبق رواله قبل از قسمت قبل ۵ تا خبر تهیه کردم
اما عنوان خبر اول میگه: رایانش کوانتومی، حباب هوش مصنوعی را میترکاند؛ ادعای مدیرعامل سابق اینتل
این آقای مدیرعامل سابق که اسمش سخته گفته که رایانش کوانتومی میتونه حباب فعلی هوش مصنوعی رو بترکونه و بهزودی با محاسبات کلاسیک و AI، یه سهگانه مقدس محاسباتی به وجود میاد
بعد فکر میکنه که کامپیوترهای کوانتومی میتونن نقش GPU یعنی همون پردازندههای تامین کننده AI رو تا آخر دهه، کمرنگ یا محو کنن، در حالی که الان شرکتها و دولت های خیلی زیادی سرمایههای خیلی زیادتری تو این تکنولوژی دارن میریزن، که قرار نیست توی بلند مدت هیچ سودی بهشون بده و همونطور که توی قسمت قبل گفتم و اگه هنوز گوش ندادی وای به حالت برو گوش بده، رایانش کوانتومی با در نظر گرفتن محدودیت هایی که صنعت ریزپردازنده باهاش درگیره اجتناب ناپذیره
در نتیجه هر چند ممکنه این اتفاقا تاثیر زیادی روی شعور هوش مصنوعی نذاره، چون خنگیه چت باتای هوش مصنوعی بخاطر الگوریتمشونه و نه محدودیت سخت افزاری، ولی تو بعضی از موارده دیگه که قرار نیست مستقیما برای ما نون و آب بشن ولی به هر حال بهش نیاز دارن مثل شبیه سازی های علمی و تحقیقاتی که برای کامپیوترهای کلاسیک فشاره، میتونه خوب باشه و کلا بازی رو وارد یه لیگ متفاوتی کنه
اینم باید گفته بشه که با وجود سخنرانیای حضرات، پردازش کوانتومی هنوز راه طولانیای برای کاربردای عمومی و سودآوری داره
خیلی از کارشناسان معتقدند دههها طول میکشد تا کامپیوترهای کوانتومی به سطح جایگزین شدن با GPU یا سیستمای فعلی برسن، مثلا هوانگ مدیرعامل انویدیا گفته شاید ۲۰–۳۰ سال طول بکشه، که البته برا ایشون بهترم هس که 30 سال طول بکشه، چون داره ازش پول در میاره، مگه اینکه برای آیندش یه فکری کرده باشه
اما اصلا منظور شاعر از حباب چیه
وقتی میگین چیزی حباب داره یعنی قیمت یا ارزش بازارش خیلی بالاتر از ارزش واقعیشه، یعنی مردم یا سرمایهگذارا بیش از حد بهش خوشبین هستن، بدون اینکه این انتظار با واقعیت اقتصادی یا تکنولوژی جور در بیاد
خیلیها حباب ai رو با حباب دات کام مقایسه میکنن، تو حباب داتکام، شرکتای اینترنتیی که تازه درست شده بودن و حتی درآمدی نداشتن، رفتن تو بورس، مردمم جوگیر شدن و ارزششون عجیب بالا رفت، اما بعد که معلوم شد در حد این رقما نیستند، حباب ترکید و مردم و استارتاپا با هم نابود شدن که البته اینجا برای ما جدید نیست، ولی زیرساخت اینترنت و پلتفرم های وب برعکس اینجا باقی موند و رشد کرد
AI اما الان ترکیبی از دو حالته یه بخشیش سختافزاری و زیرساخت سنگینه و یه بخشش نرمافزاری و خدماتی. این باعث میشه حتی اگر شرکتای AI ورشکست بشن بازم زیرساخت باقی بمونه، مثل همون داتکام، با این تفاوت که هزینه و مصرفش خیلی بالاتره و راه اندازی مدل هوش مصنوعی هم کار هر کسی نیست که شاید برای اوایل دات کام هم همینطور بوده
در ضمن AI تا حد زیادی ارزش کاربردی خودش رو نشون داده، مثلا GPTها تو مدلای زبانیه بزرگ تونسن خلاصهسازی، ترجمه، نوشتن متن و سوال و جواب رو خوب انجام بدن. این واقعاً ارزش عملی داره و تو کارای روزمره، تحقیق، پشتیبانی و تولید محتوا استفاده میشه
یا مدلای ویدیویی و تصویری، خیلی سریع و کاربردی شدن، مخصوصاً برای تبلیغات
یا حتی بهتر از اینا بدون منت میتونن تصاویر رادیولوژی رو تحلیل کنن، اما هنوز خودآگاه و همهکاره نیسن و نیاز دارن که آدما در مورد نتیجشون نظر بدن و اشتباهاتشون رو اصلاح کنن، مخصوصا تو چیزایی که خیلی سوسکی و موییه که البته تو این مورد آدما هم میتونن اشتباه کنن و البته که میکنن
به هر حال در کل مثل دات کام، که یه تعریف جدید به وجود آورد، ai هم میتونه و تونست تعریف جدیدی به وجود بیاره و برای همینه که امروز خیلی از ماها از این تکنولوژی استفاده میکنیم و حتی بعد از این یکی دو سال تصور زندگی بدون این فناوری برامون خیلی سخته
خوده من تمام کسب و کار و اقتصاده زندگیم روی سایته که تکنولوژی مبناش همون دات کام بوده چون تمام مشتریای من از توی اینترنت منو پیدا میکنند، یعنی یه ویترینی که به صورت مجازی داره من رو تامین میکنه، هوش مصنوعی هم تو کارهایی که میخوام انجام بدم از تعمیر ماشین گرفته تا تعمیر وسایل برقی یا ساخت و ساز توی خونه و هر چیزی که به ذهنم برسه کمکم میکنه
این یه چیزیه که ممکنه خیلیا دست کم بگیرنش، ولی وقتی یه فناوری تبدیل به پایه های زندگی میشه، دیگه ابزار صرف نیست و یه وسیله ی حیاتیه
منظورم اینه که حتی اگه AI هنوز حباب مالی داشته باشه بازم ارزشی که درست کرده، کاملاً ملموس و پایداره
البته این رو باید اضافه کنم که همون دات کامم تا جایی که من میبینم تو بخش زیادی از جامعه نفوذ نکرده و هنوز اشخاص خیلی خیلی زیادی به صورت سنتی زندگی میکنن و دربرابرش مقاومت میکنن، ولی در مقابلم در اقلیت کسایی هستن، که تمام زندگیشون از کار، خرید و فروش، خریدن لباس، خریدن غذا یا هر چیز دیگهای از همین راه پیش میره
حالا اشخاصی که برای تعمیر وسیله هاشون به من زنگ میزنن همیشه اوله صحبت به من میگن که چطور منو پیدا کردن، البته که نمیدونم چرا اینو میگن و تو این مدت خیلی به این مسائل دقت کردم و برای خودم یه جامعه آماری به وجود آوردم اشخاصی هستند که سایت رو با همون تعریف و شکل و وضعیتی که من میبینم میبینن چون من سایتم رو خودم ساختم و هنوز هم میسازم البته با وجود وردپرس و پلاگین هاش کار عجیبی هم نبوده، اما اشخاصیم هستن که سایت رو یه چیز خاص و دست نیافتنی میبینن و با اسمهای عجیب غریب مثلا سامانه صداش میکنن و فکر میکنن پشت این نمیتونه یه شخص باشه هر چن من خیلی سعی کردم شخصیش کنم، اما به نظر میاد انتظار دارن با یه شرکت طرف باشن
این وضعیت هم خوبه هم بده، خوبیش اینه که اونایی که زودتر اینو پذیرفتن بیشتر فرصت دارن تا باهاش رشد کنن و بدیش اینه که یه روزایی میاد که پای مسئولین به سیم گیر میکنه مثل 88 مثل 98 مثل 1400 و نمیدونم چند، که تو میمونی و دارایی های ناملموست که هیچ کنترلی روشون نداری، کارت رو هواس، زندگیت رو هواس و تازه هیچ کدوم از اون گروه اکثریتم متوجه نمیشن که تو توی چه برزخی گیر افتادی
ولی من تو این مورد ترجیح میدم همیشه نیمه ی پر لیوانو ببینم چون همه ی کارا، مخصوصا اینجا، فراز و نشیب دارن و اینم یه فرصت بزرگه چون با شخصیسازی و ارتباط مستقیم میتونم خودمو به مردم معرفی کنم
چون هرکی به من زنگ میزنه یه جوری، گرم میگه سلام آقای طاهری که اگه ندونی فکر میکنی از قبل منو میشناخته و این اون حسه اعتباریه که مشتریا بدون شناختن من از سایت می گیرند، همون دارائی نامشهود که به این راحتی با پول یا تبلیغات نمیشه خرید
حالا اینو گفتم تا به اینجا برسم و صحبتمون را به این سمت بست بدم که دات کام به خاطر اشخاصی حباب دار شد و به خاطر اشخاصی حبابش ترکید که تکنولوژی رو درک نکردن و ازش غول ساختن و همین اتفاق ممکنه الان برای هوش مصنوعی هم بیفته
مثلا بارها شنیدم که کاسبا میگن مشتری اومده و گفته هوش مصنوعی شما رو معرفی کرده و نه تنها خیلی خوشحال هستند که تازه به خودشون افتخار هم میکنن که هوش مصنوعی اونا رو میشناسه، در صورتی که معجزه نشده، اونم رفته گوکل کرده و طرف رو پیدا کرده
پس تجربه داتکام داره به ما که نه به اونا هشدار میده که جوگیر نشن، از ابزار خدا نسازن و فقط استفاده کنن تا به سود برسه و بتونه روی پای خودش وایسه، چون که هوش مصنوعی هم مثل همه تکنولوژی های دیگه نیاز به سودآوری داره
الان، مدت خیلی زیادی از عرضه هوش مصنوعی نگذشته و هنوز احساس میکنم مدل مناسبی برای کسب درآمد از این تکنولوژی نیست، هر چند برای برای مدل های متنی و تصویری و ویدیو ساز اشتراک حرفه ای تر و پولی هس و جوابم شاید باشه اما بخش بزرگی از هزینههای شرکت هایی مثل اپن ای آی توی مدل متنی خرج میشه که به صورت رایگان در اختیار مردم گذاشتند
به هر حال هر تکنولوژی برای درآمدزایی نیاز به مدل کسبوکار واقعی و مخاطب داره و این هیچ فرقی هم با تکنولوژی های قبلی نداره، مثلا تلویزیون اگه بیننده نداشت شبکههای تلویزیونی و برنامههای تلویزیونیش رشد نمیکرد و وسط تبلیغات برامون برنامه پخش نمیکردن یا وب اگه بازدید کننده نداشت به خاطره مردمی، که دسترسی به اینترنت و کامپیوتر و تلفن هوشمند ندارند، هیچ وقت رشد نمیکرد، برای همینه که گوگل و متا همیشه دارن زیر اقیانوس به آفریقا کابل میکشن
تازه تمام پیام رسان ها، موتور های جستجو، ایمیل، شبکههای اجتماعی و و و رایگانند و با تبلیغ هزینههاشونو جبران میکنن
البته کنار خیلی از سرویس هایی مثل یوتیوب یا اینستاگرام هنوز پیام رسانایی هستند مثل واتساپ که تبلیغ هم نشون نمیده و اینجاست که برای آدم سوال پیش میاد که این از کجا خرجشو در میاره
رایگان بودن لزوماً به معنای درآمد نداشتن نیست، بلکه مدل درآمدی ممکنه پنهان یا غیر مستقیم باشه
واتساپ خودش تبلیغ نشون نمیده، ظاهرا رایگانه و خرجشو متا با سود فیسبوک و اینستاگرام میده
در ضمن میتونن بیگ دیتا شون رو به شرکت ها بفروشند که یه بار تو انتخابات آمریکا گندش در اومد یا اینکه با دولت های اسمشو نبر معامله کنن که البته خودشون میگن بهخاطر سیاست های رمزگذاری سرتاسری نمیتونند این کارو بکنن و بیشتر برای اکوسیستم متا و نگه داشتن کاربرا تو پلتفرم خودشون اینو رایگان نگه داشتن که ماهم باور کردیم
یعنی در کل سعی میکنه تا کاربراشو نزدیک خودش نگه داره و اونا رو به سمت سرویس های جدید یا قبلی پولیترش هل بده مثلا هرکی تو اینستاگرام بود رو به زور تو تردز عضو میکنه، همون کاری که اون مکعب رنگیه با نصف ملت ایران کرده بود
در واقع، الانه AI مثل اوایل داتکامه، یعنی اول باید مخاطب و کاربر پیدا بشه بعد امکان درآمدزایی واقعی بوجود بیاد و رایگان بودنش هم، نوعی سرمایهگذاری برای آیندست
پس، روزی میرسه که سرویس های هوش مصنوعی هم بدون اشتراک ماهیانه به یک مدل درآمدی سمت توسعه دهنده برسن که به نفع هر دو طرف باشه
مثلا وقتی کاربرای زیادی از AI استفاده میکنن، توسعهدهندهها میتونن سرویس های جانبی بفروشند و اونم درصدش رو برداره مثل پلی استور برای گوگل یا مثل گوگل، یا اینجور چیزا
اینایی که گفتم حدس و گمان نیست و همشون تا یه جایی اتفاق افتاده و این نشون میده که ai برخلاف دات کام، در حالی شکل گرفته که شرکت های سازندش پختگی بیشتری دارند و مراکز داده و الگوریتم ها به سطحی رسیدن که میتونن میلیونها کاربر رو همزمان پوشش بدن
اما با وجود این پختگی بازم هیجان و سرمایهگذاریه افراطی تو کوتاهمدت میتونه شبیه حباب رفتار کنه و این آقایی که اسمش سخت بودم بیشتر منظورش همینه
اگه نه، درحالی این آقا انتظار داره پردازش کوانتومی، کسب و کارهای مرتبط با ai مثل nvidia رو نابود کنه، که هنوز کاربردی نشده
البته هر چند وقت یه بار توی اخبار میخونم که گوگل و مایکروسافت یا آمازون چیپهای کوانتومی ساختن و همین چند روز پیشم مدیر عامل گوگل گفت تا پنج سال دیگه میدیم بیرون
ولی اینم کل بازار انویدیا رو نابود نمیکنه، چون اگه پردازش کوانتومی به نتیجه برسه بازم راهاندازی و نگهداری سیستم های پشتیبانی انقدر سخته که شاید از عهده فقط چند شرکت یا دولت بر بیاد و اینطور که الان هوش مصنوعی به هر سوراخی نفوذ کرده نخواهد بود
به عبارت دیگه، گستردگی و نفوذ AI با چیپ های فعلی، مزیت بزرگیه که کوانتوم احتمالاً نمیتونه به همون شکل ایجادش کنه
و این تهدیدم فعلاً فرضیه
البته که من نگران انویدیا یا هرکی دیگه نیستم و برام اهمیتی نداره که صحبتام با هوش مصنوعی چطور پردازش بشه، برای من فقط خروجی مهمه
خلاصه هوش مصنوعی هم مثل هر فناوری دیگه ای اگه درست استفاده بشه میتونه شخص رو چند قدم ببره بالاتر و متاسفانه ترکیدن این حباب و یا ورشکست شدن شرکتهایی که این تکنولوژی رو توسعه میدن هم ممکنه زیر پای مارو ناگهان، خالی کنه
و اما خبر دوم فیزیکی و میگه: همجوشی هستهای به روایت تصویر؛ فیلمبرداری بیسابقه از چرخش پلاسما درون توکامک
تو مقاله گفته که یه شرکت بریتانیایی تونسته فیلم خیلی باکیفیتی از داخل یک دستگاه همجوشی هستهای جایی که پلاسما رو با سرعت زیاد داخل میدان مغناطیسی نگهداشتن بگیره
در این مورد پلاسما گاز خیلی داغ و سیال از اتمهای هیدروژنه که دماش تا اندازه ی هسته خورشید بالاست و اون رو با یه میدان مغناطیسی خیلی قوی تو یه محفظه ی دونات شکل تو هوا معلق نگه میدارن که به جایی نخوره
حالا اینا اومدن و از داخل اینجا 16 فریم رنگی فیلم گرفتن که تو اینترنت هس میتونی بری سرچ کنی ببینی
این فیلمبرداری کمک میکنه تا بفهمن پلاسما و میدان مغناطیسی چطور تو اونجا رفتار میکنه تا این اطلاعاتشون رو برای طراحیه راکتور همجوشی هسته ای بکار بگیرن
اما این به معنی فردا برق همجوشی ارزون داریم و باید بریم شعار بدیم همجوشی هسته ای حق مسلم ما نیست. مسلما هنوز راه زیادی مونده تا به نقطهای برسیم که نه برسن که همجوشی به صرفه و با شکافت هسته ای که الان هست جایگزین بشه
چون توی شکافت هستهای هستهی اتم های سنگین مثل اورانیوم رو میشکونن و این انرژی آزاد میکنه، کاری که تو نیروگاهای هستهای فعلی انجام میدن
ولی تو همجوشی هستهای، هستهی اتمهای سبک مثل هیدروژن رو به هم فشار میدن تا با هم یکی بشن و این، انرژی خیلی بیشتری آزاد میکنه و کاریه که خورشید و تمام ستاره های دیگه میلیاردها ساله داشتن انجام میدادن
حالا مراحل کار اونی که حق ما بود تقریبا اینطوریه که یه سری میله هایی رو از سوخت اورانیوم غنی شده که دیگه فک کنم همه میدونن چیه پر میکنن و فروش میکنن تو آب، بعد سوخت با شروع واکنش زنجیرهای حرارت زیادی تولید میکنه و این حرارت آب رو بخار میکنه و بخار توربین ها رو میچرخونه و توربین ها ژنراتور برق رو میچرخونن و برق تولید میشه و میاد تو خونه های ما تا با روزی 4 ساعت قطعی تو قرن بیست و یکم لامپ و کوفت و زهرمار مارو رو نیم سوز کنه
یعنی دقیقاً مثل نیروگاه گازی، فقط منبع گرماش فرق میکنه
تقریباً ۹ تا ۱۰ درصد برق جهان الان از انرژی شکافت هستهای تأمین میشه و بخاطر ترکیبی از پیچیدگی های زیاد باعث شده که این عدد همینقدر پایین بمونه. مثلا ساخت یه نیروگاه هستهای سالها زمان میبره و میلیاردها دلار خرج داره و در حالی تو این مدت همه باید بشینن و سماق بمکن تا اینا به نتیجه برسه که البته، پای ما خیلی بیشتر در اومد. در صورتی که تو مدت خیلی کوتاه تر میتونن یه نیروگاه بادی یا گازی یا خورشیدی راه بندازند
تازه مردم از این تکنولوژی میترسن چون حتی اگه احتمالش کم هم باشه بازم حادثه چرنوبیل و فوکوشیما هنوز تو ذهن عموم جامعه باقی مونده و این باعث میشه دولتا از ترس اعتراض یا هزینه بالای ایمنسازی کمتر سراغ نیروگاه جدید برن
بعلاوه پسماند رادیواکتیو که تو میله های سوخت مصرفشده، تا هزاران سال فعال باقی میمونه و گم و گور کردن و دفنکردنش استاندارد های سخت و هزینهی نگهداری زیادی داره که برای همه به جز ما که خیلی پولداریم نمیصرفه و بدتر از همه این مرز نازک بین سوخت نیروگاه و بمب باعث شده که نظارت کشورهای صاحب بمب روی این موضوع کارو پیچیده تر کنه و جالب اینکه اولین بار خودشون ساختن و استفاده هم کردن و حالا میگن اگه کسی داشته باشه ممکنه ازش سو استفاده کنه
اما از نظر فنی، نیروگاه هستهای واقعاً خوبه و از سوخت کم، انرژی پایدار زیادی تولید میکنه ولی برای اینکه یک کشور بخواد به سمتش بره باید اقتصادش قوی باشه، ثبات سیاسی داشته باشه و تخصص بومیم داشته باشه که این شرایط مسلما همش یه جا نادره
این شکافت بود که از روی اسمش هم پیداست و داره اتم ها رو به اجزای کوچکتر تقسیم میکنه که یعنی انرژی اجزای داخلیه اتمو بعد از خارج شدن از حصارشون آزاد میکنه اما اون روی سکه همجوشی هسته ای قرار داره که با چسبوندن دو تا اتم به هم و اسیر شدن اجزای داخلی تو یه اتم جدید کار میکنه
اتما مثل فنر فشردن و داخل هر هستهی اتم، چونکه پروتونا همه بار مثبت دارن همدیگه رو هل میدن اما نیروی هستهای قوی نمیزاره از هم جدا بشن. یعنی هسته همیشه بین یه حالت گوه خوردم خاصی گیر کرده و تو این شرایط اگه تعادلش خوب باشه هسته پایدار میمونه و اگه تعادلش جور در نیاد هسته ناپایدار میشه
پس اتصال بین اجزای هسته های خیلی سبک مثل هیدروژن، ضعیف و ناپایدار و چون ما معمولا نمیبینیش پس تجربه ایم در موردش نداریم، هستههای متوسط مثل آهن اتصال خیلی محکمی دارن و برای همین، همیشه پایدارند و هستههای خیلی سنگین مثل اورانیوم به خاطر اینکه پروتون های خیلی زیادی دارند نیروی دافعه شون زیاده و دوباره ناپایدارن و بعد واپاشی به سرب تبدیل میشن، البته نه یه شبه که چند صد میلیون سال طول میکشه
یعنی سبکا وقتی به هم میچسبن پایدارتر میشن و انرژی آزاد میکنن و خیلی سنگینا وقتی جدا میشن پایدارتر میشن و انرژی آزاد میکنن
حالا تو شکافت، چون هستههای بزرگ و سنگین مثل اورانیوم ناپایدارند و وقتی میشکنن به دو هستهی پایدارتر تبدیل میشن، اون انرژیه اضافه که باعث ناپایداری بود هم آزاد میشه و تو همجوشی هم هستههای خیلی سبک مثل هیدروژن یا ایزوتوپ هاش به هم میچسبن و یک هستهی کمی سنگین ولی پایدارتر مثل هلیوم درست میکنن و انرژیی که تو این چسبیدن نچسبیده و اضافه اومده هم به صورت نور و حرارت آزاد میشه
این حالته تعادل که تو هسته ی اتمه، دقیقا همون حالتیه که داخل یه ستاره در دوره فعال بودن، از فروپاشی و تبدیل شدنش به سیاه چاله یا انفجار و تبدیل شدنش به غول قرمز جلوگیری میکنه. جالبه که همیشه میگن فیزیک کوانتومی رفتار متفاوتی از فیزیک دنیای بزرگ داره اما اینجا رفتارشون مشابه همه
پس داخل هستهی اتم نیروهای دافعه و جاذبه، تعادل به وجود میارن و اگرم بوجود نیارن میره به حالت پایدارتر و انرژی آزاد میکنه
داخل ستاره هم تقریباً همین مفهوم تعادل جوابه ولی با نیروی گرانش و گرما، یعنی وقتی ستاره میخواد بخاطر وزنِ اجرام رو مرکز خودش فرو بریزه و سیاه چاله بشه، فشار همجوشی هستهای مانع میشه و اجرام رو از هم دور میکنه در نتیجه ستاره ای مثل خورشید پایدار میمونه تا زمانی که سوختش به پایان برسه
اما تفاوت کاری که ستاره میکنه با کاری که راکتور میکنه اینه که دوروبر ستاره هیچ شهر و آدمی نیست که کسی بخواد نگران باشه اگرم باشه مشکل خودشه و مهمتر اینکه فشار و گرانش اجرام، تو هسته ی ستاره فرآیند همجوشی رو آغاز میکنن درصورتی که این امکان برای راکتور وجود نداره
برای همجوشی، دمای پلاسما که یه گاز خیلی داغه که اتم هاش از هم و الکتروناش از اتما جدا شدن باید چند ده میلیون درجه سانتیگراد باشه، یعنی داغتر از هسته خورشیده و برای این کار میتونند با جریان الکتریکی خیلی قوی، مایکروویو یا لیزر و اینطور کارا گاز هیدروژن رو گرم کنن
حالا چون پلاسما به این دما رسیده، هیچ چیزی نمیتونه مستقیم لمسش کنه، تو این شرایط با آهنربا یه میدان درست میکنن که پلاسما توش معلق بمونه و با دیوارهها تماس نداشته باشه
تا اینجا برای گرم کردن و معلق کردن پلاسما کلی انرژی مصرف کردن و برای منطقی بودن قضیه نباید انرژی مصرف شده از انرژی تولید شده کمتر باشه
ولی فعلا تو اکثر آزمایشات انرژی ورودی بیشتر از خروجی بوده و الان دستگاها فقط به مرحلهای رسیدن که لحظات کوتاهی انرژی خالص تولید میکنن که پایدار و اقتصادی نیست
چون اون مدت زمانی که میتونه کار کنه و انرژی بده خیلی کمه و ماده اولیه مثلا هیدروژن بسته به اینکه اون پلاسما چقدر پایدار بوده و اصلا چقدر سوخت توی توکامک ریخته بودن خیلی سریع به حالت پایدار بعدی یعنی هلیوم تبدیل میشه و دیگه انرژی تولید نمیکنه، تو این مرحله توکامک باید تخلیه بشه و دوباره سوخت گیری بشه
یعنی برخلاف نیروگاههای شکافت که سوخت میتونه تا مدت زیادی تو راکتور بمونه، توکامک رو باید مداوم سوختگیری و خنککاری کنن تا واکنش پایدار بمونه
پس همجوشی تا آهن و تولید سیاه چاله و اون اتفاقایی که توی ستارهها پیش میاد تو آزمایشگاه اتفاق نمیافته چون ستارهها میلیونها برابر زمین جرم دارند و فشار و دمای هستهشون ناشی از گرانش، در حالی که توی توکامک، فقط میدان مغناطیسی به اجرام فشار میاره و اونم فقط برای نگه داشتن پلاسما جوابه
برای رسیدن به مراحل بعدی مثل کربن، اکسیژن یا آهن، دما و فشار ستاره ی واقعی لازمه، چیزی که تو آزمایشگاه در دسترس نیست. پس حتی اگرم فشار توکامک خیلی زیاد بشه، نهایتاً حال پلاسما رو آشوب میکنه یا دیوارهها آسیب میبینن، ولی هیچ همجوشی خطرناک، بمب هستهای یا سیاهچاله ای بوجود نمیاد چونکه همجوشی تو توکامک واکنش زنجیرهای نداره و وقتی میدان مغناطیسی خاموش بشه، واکنشم متوقف میشه
حالا تا اینجا به روش تولید انرژی یا گرما پرداختم ولی حرفی از جذب و انتقالش نزدم نکته دیگه اینجاست که توی راکتور شکافت، آب ناقل انرژیه اما توی همجوشی چطور میخوان انرژی رو مهار و به بیرون منتقل کنن
این یه تفاوت اساسی بین شکافت و همجوشی چون تو رآکتور همجوشی پلاسما مستقیم با دیوارهها تماس نداره، اینجا چونکه نوترون باردار نیس و تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار نمیگیره، میان دیواره ها رو پر از لیتیوم یا فلزی های دیگه میکنن و بعد نوترون پر انرژی به این دیواره میخوره، انرژیش به حرارت تبدیل میشه و همون داستان آب و توربین و اینا دوباره تکرار میشه
البته بعضیا هم دنبال تبدیل مستقیم انرژی به برقن که هنوز عملی نشده و البته که میشه و دنیا هیچوقت ساکن و بی رمق نمیمونه و امیدوارم ماهم به هر نهوی از این بی نتیجگی و رخوت بیرون بیایم
خبر بعدی میگه: پروژه مخفی غولهای تکنولوژی؛ نوزادان بینقص با قد و هوش سفارشی
مقاله دربارهی تلاش شرکت نمیدونم چی چی تو سانفرانسیسکو و پشتیبانی مالی سرمایه گذاران سیلیکون ولی از یه پروژه غیرقانونی و مخفی میگه و مشخص نیست با وجود مخفی بودن چرا ما الان ازش خبر داریم که میخوان احتمالا تو عربستان باهاش نوزاد ها و بچه ها رو قبل از تولد مهندسی و طراحی کنن، یعنی به جز اینکه برای پیشگیری از بیماری های ارثی و واگیردار، تخمک یا جنین شان رو دستکاری ژنتیکی میکنن، خاصیت هایی مثل قد و هوش و رنگو رو شونم به دلخواه کاستوم میکنن تا از همون اول ژن خوب داشته باشن و آقازاده تر بدنیا بیان و تازه این تغییرات به صورت دائمی و به نسلای بعد شونم منتقل میشه
در حال حاضر، ویرایش ژن روی جنین تو خیلی از کشورها ممنوع یا خیلی محدوده و دانشمندانه همیشه نگران هشدار دادن که این فناوری هنوز بیخطر نیست و ممکنه منجر به خطاهایی بشه که نسلای بعدی بشر وحشتناک تر از اینی که هست بشن
علاوه بر این، یه شرکت هایی هم هستن که خدمات غربالگری چند ژنی میدن و ادعا میکنن میتونن باهاش احتمال ویژگیهایی مثل هوش، قد، بیماری و اینطور چیزا رو پیشبینی کنند، ولی متخصص ها تأکید دارند که دانش فعلی ما که نه اونا از ژنوم انسان و تعامل ژنها خیلی محدوده و تغییر یا حذف کردن ژن ها تو جنین میتونه عواقب خیلی خطرناکی برای فرد یا حتی نسلای بعدیش داشته باشه
البته که این فناوری اگه تجاری بشه احتمالاً خیلی گرونه و فقط طبقه مرفه بی درد میتونن از سر بیکاری برن بچه ی آیندشون رو تغییر بدن تا حداقل یه چیزی بهتر از خودشون در بیاد و اگه به جایی برسه که واقعا جواب بده میتونه بیشتر از این نابرابری اجتماعی به وجود بیاره و مفهوم طبیعیه انسانیت رو زیر سوال ببره
برای همین بعضیا این حرکت رو آغاز دوران آزمایش قانونی روی انسان یا حتی اصلاح نژاد مدرن میدونن چون وقتی دستشون گرم شد، میتونن زیر سایه ی اصلاح جنین هر جونوری که دلشون خواست مثل اون ویلن سری رزیدنت اویل 3 بسازن و هرجایی که میخوان استفاده کنن
جالبش اینجاست که به نظر میاد تمام پیش بینی هایی که هالیوود و کلا صنعت سرگرمی کرده بود برای این بازه تاریخی خیلی درست داره اتفاق میفته و آدم احساس میکنه یه برنامه ای پشت این پیش بینیا بوده مثل فیلم روز ششم یا ترمیناتور و خیلی مورد های دیگه که حتی با ذکر تاریخ یه چیزایی مثل ظهور هوش مصنوعی رو پیش بینی کرده بودن یا تو انیماتریکس که پیش درآمد سه گانه ی ماتریکس، ربات های اولیه قبل از اینکه نوع بشر رو شکست بدن، تو شبه جزیره ی عربستان برا خودشون کشور مستقل ساخته بودن
البته هالیوود همیشه از ترندای علمی و چیزهایی که دانشمندان برای آینده حدس میزدن الهام گرفته و از ۱۹۹۰ به بعد چند تا موضوع مثل ژنتیک و کلونسازی، هوش مصنوعی و رباتیک، نظارت دیجیتال، جنگ سایبری و اینطور چیزا همیشه مطرح بوده و فیلم و کمیک بوک و بازیام شاید بر اساس همین حدس های علمی و نه پیشگویی ماورایی ساخته شدن و الان تکنولوژی واقعاً به اون نقطه ای رسیده که ۲۰–۳۰ سال پیش انتظارشو داشتن
عربستانم یه منطقه قانونگریز به مفهوم غربی نیست و البته که خود غرب هم یکسره قانون نیست، ولی مقرراتش کمتر سخگیرانست و از اونجایی که خود اعراب هم علاقه دارن با پول نفتشون زودتر پیشرفت کنند، پس غربیا هم از این فرصت استفاده میکنن و اصطلاحا گنده کاریاشون رو میبرن به این نقطه از جغرافیای زمین
چون توی آمریکا و اروپا برای چیزهایی جدید قانونای سنگینی وجود داره و بخاطر همین شرکتا مجبورن سالها برای مجوز یا تغییر قانون صبر یا هزینه کنن
اما عربستان جدیدا، مقررات رو سبک تر کرده، پول سرسامآوری خرج میکنه و با وجود جمعیت شهریه کمش فضای خیلی زیادی برای تست هر کاری میتونه فراهم کنه
چون میخواد با پروژه های عجیب خودش رو عمدا آینده زمین نشون بده و از اونجایی که بیابون سمبل آینده ی پسا آخر الزمانیه، هالیوودم تمدنای بعد از نابودی انسان مثل مد مکس رو تو بیابون نشون میده و خب، عربستان بزرگترین بیابون پیوسته جهان رو داره
بعلاوه چونکه هیشکی نمیگه ماسته من ترشه پس هالیوودم دوست نداره بگه آمریکا یا اروپا باعث بحران میشن برای همین مکانی رو انتخاب میکنه که مسئولیتی نداشته باشه
بنابراین میتونم بگم که هالیوود آینده رو پیشبینی نکرده و آینده شبیه تصورات علمی اون زمان شده هرچن همه چیزم هنوز اتفاق نیفتاده، مثلا ماشینای پرنده تو خیابونای چند طبقه یا سفرای فضایی به سیاره های دیگه در حد اتوبوس سوار شدن به شمال و خیالی چیزای دیگه که هنوز جای پیشرفت، داره
در ضمن خیلی چیزا تو دنیای آدما جدید نیست ولی امروز، روزیه که اتفاق ها به خاطر رسانه خیلی زود همه گیر میشن مثلا عنوان مقاله میخواد ویرایش ژنتیکی که یه جور آزمایش روی آدمیزاده رو یه چیز جدید نشون بده درصورتی که تو متن مقاله از کلمه ی دوباره برای آزمایش انسانی استفاده شده و متاسفانه این اتفاقیه که بارها در طول دوره ها افتاده و یه موردشو تو یکی از قسمت های پادکستم هم گفتم که ژاپنیا در خلال جنگ جهانی آزمایشات وحشتناک شیمیایی رو آدمای زنده و بچه ها و مادران باردار انجام میدادند و حتی بعدها گفتن نتیجه ی این آزمایش ها خیلی به پیشرفت علم و داروهایی که امروز مصرف میکنیم کمک کرده
یا برنامههای اصلاح نژادی آمریکا تو سالهای 1900 تا 1970 که البته اونجا منظورشون ویرایش ژن نبود، ولی سعی میکردند با عقیمسازی اجباری، آدما رو انتخاب ژنتیکی کنند و از این آزمایشات تاریخ آمریکا و اروپا بازم بوده، هر چند به ژنتیک مدرن ربطی نداره، ولی از نظر ماهیت و اخلاقی همون حساب میشه
عقیمسازی ایجاد یک عمل پزشکی غیر قابل برگشته مثلا برای زنها بستن لولهی رحم یا برداشتن رحم و برای مرد ها وازکتومی یا قطع لولههای انتقال اسپرم تا فرد دیگه نتونه بچهدار بشه
برای این کار تو آمریکا زور و تفنگ نبوده و روش قانونی و سیستماتیک داشته، ایالت ها قوانینی داشتن که میگفته افراد اگه کمهوش، روانی، بزهکار یا کالا نامناسب برای تولید مثل تشخیص داده بشن، میتونن بدون اجازه خودشون عقیم بشن و بیمارستانای دولتی این کار رو انجام میدادن مثلا به زندانیا پیشنهاد میدادن که اگه عمل رو قبول کنن، زودتر آزاد میشن
افراد فقیر یا کمدرآمد، آمریکایی های آفریقاییتبار،مهاجران چون ژنشون کمتر به درد جامعه میخورده، زنای بیسرپرست یا مادرای نوجوون چون بچهدار شدنشون بار مالی داشته و خیلی موارد دیگه که آمار رسمی حدود ۶۰ هزار نفر رو نشون میده بخاطر اینکه ژن خوبی نداشتن اجباری عقیم کردن، روی مهاجرت محدودیت نژادی میگذاشتن مثل همین الان و درباره ی ژن برتر آمریکایی حرف میزدن و حتی اصطلاحات نابودی ژنهای بد و بهبود نژاد انسان توی دانشگاههای آمریکا تدریس میشد
خلاصه خیلیا فکر میکنن اصلاح نژادی فقط مال نازیا بوده، چون نازیا نسخه ی وحشتناک و افراطیه اون رو با کشتن یهودیا و هرکسی که ژن غیر آریایی داشته و موهاش طلایی نبوده و چشماش آبی نبوده اجرا کردن ولی واقعیت اینه که قبل از اونا، آمریکا خودش پیشگام اصلاح نژادی بود و حتی نازیا از قوانین آمریکا برای اینکار الهام گرفته بودن و تو دادگاه های بعد از جنگم یه چند باری به این مورد اشاره شده بود
اینی که گفتم تازه یه مورد قدیمی بود و همین چند وقته پیشم تو سال 2018 یه دانشمند چینی ژن دو تا جنین رو دستکاری کرده بود که البته اونا به دنیا اومدن و دانشمنده هم به زندان افتاد ولی این چیزیه که رسانه ای شده و ما اطلاع داریم و ممکنه در گذشته و حال یا آینده اتفاقایی افتاده باشه یا بیفته که ما اصلا خبر دار نشدیم ولی عواقبش دامنگیر ما هم بشه
و اما خبر چهارم نجومی و میگه: چرا جهان وجود دارد؟
مقاله سعی میکنه این پرسش رو جواب بده که چرا جهان وجود داره یا چرا به جای هیچ یه چیزی هست و جوابشم اینه که احتمالاً جهان با یه عدم تقارن بین ماده و پاد ماده شروع شده
آقای پل دیراک که اوایل قرن بیستم فیزیکدان بود با فرمولبندی نظریه کوانتوم پیشبینی کرد، ذراتی باید وجود داشته باشن که ضد ذرات عادی هستند
بعد تو سال ۱۹۳۲، آقای اندرسون نه اونی که تو ماتریکس بود، یکی دیگه، خیلی اتفاقی و در حالی که داشت یه کار دیگه میکرد یه ذره ای رو که مسیرش مثل الکترون بود ولی انحنای مسیرش تو میدان مغناطیسی عکس الکترون بود تو یه اتاق ابری که از اسمش پیداست یه محفظه ایه پر از بخاره خیلی رقیق و دورش پر از دوربین و حسگر ثبت کرد و اسمشو پوزیترون گذاشت
نکته اینجاست که این پاد ذره بدون برخورد با هیچی برای مدت کوتاهی با سرعت خیلی بالا توی گاز رقیق پیش میره و اثر خودش رو بجا میزاره و بعد از برخورد، پرتوهای پرانرژی بیرون میده، اما این بابا میخواسته با اتاق ابریش ذره های کیهانی که از بیرون زمین می اومده رو ببینه که به ناگه اینو دیده
این ذرات خیلی وقتا وارد زمین میشن و خیلی از این پرتو ها و ذرات ریز حتی بدون ردی از زمین عبور میکنند، چون میدان مغناطیسی زمین اصلاً پادماده رو نابود نمیکنه، در واقع میدان مغناطیسی هیچ ذرهای رو نابود نمیکنه و فقط مسیرش رو منحرف میکنه
میدان، فضاییه که نیرو، توش وجود داره مثل بادی که تو هوا میوزه، اما خود هوا نیست، فقط یه اثری از هواست، توی میدان مغناطیسی هم، نیرویی وجود داره که ذرات باردار رو منحرف میکنه، حالا چونکه حرکت الکترون باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه گاهی اوقات با عاملش اشتباه گرفته میشه
ولی ما که نه اونا ما فقط میدونن که چطور رفتار میکنه اما اینکه خودش چی هست هنوز مجهوله. دقیقا مثل گرانش، ماهیت میدان مغناطیسی هم هنوز مشخص نیست و این همون سؤال بزرگی که خود فیزیکدانان هم هنوز جوابی براش ندارن
ولی امروز میدونن که وقتی پادماده با ماده برخورد میکنه و نابود میشه، تابش خاصی تولید میکنه و انرژی مشخص این تابش مثل یه امضاست که میتونه از میلیاردها کیلومتر دورتر هم دیده بشه و حالا دیگه با ماهواره و تلسکوپ های فضایی شون این پرتوهای گاما رو میبینن و میفهمن کجا چه خبره
چون تو خلا، ذره و پادذره ها از هیچی، تولید میشن و به هم میخورن و نابود میشن و این نوسان کوانتومی یه اتفاقیه که همیشه تو فضا میافته و این یکی از عجیبترین چیزهای فیزیکه
نزدیک افق رویداد سیاهچاله ها هم وقتی که ذره و پاد ذره دارن تولید میشن ممکنه پاد ذره به دام گرانش خیلی قویه افق رویداد بیفته، ولی ذره نه و این میتونه جفتها رو از هم جدا کنه. حالا وقتی پادذره میره داخل، از جرم سیاهچاله کم میکنه و این به مرور میتونه باعث نابود شدن سیاه چاله بشه که استفن هاوکینگ اواخر عمرش خیلی سرش دعوا و درگیری داشت و بخاطر همین بهش میگن تابش هاوکینگ
یه جایی خونده بودم که وقتی دو تا صفحه ی فلز رو هم خیلی نزدیک هم توی خلا قرار میدن باز بین صفحات نیروی جاذبه به وجود میاد که اونم بخاطر همین ذرههای ناگهانی هس که اگه اشتباه نکنم بهش میگن اثر کاسیمیر یا یه همچین چیزی
البته اینا ربطی به اثبات پادماده نداره و فقط نشون میده که نوسانات خلا واقعاً ذره و پاد ذره تولید میکنن
حالا ایده ی مقاله بر اساس نظریه آقای دایراک میگه در آغاز عالم، ماده و پادماده تقریباً برابر بودند ولی وقتی ماده و پاد ماده با هم برخورد میکنن کاملا نابود میشن و به جاشون انرژی آزاد میشه
ماده همون چیزیه که ما و جهان اطراف ما رو ساخته، مثلا اتما از پروتون با بار مثبت و الکترون با بار منفی ساخته شدن اما پادماده یه جور نسخه برعکس از مادهس که توش پوزیترون با بار مثبت و پاد پروتون با بار منفی داره و هر ذرهی ماده، یه پاد ذرهی متناظر داره که جرمش همونه اما بارش برعکسه و همه ی اینا هم قراردادی و روشون منفی و مثبت کشیده نشده
اما اگه در آغاز کیهان مقدار ماده و پاد ماده برابر بوده، پس انتظار میره بعد از نابودی متقابل، چیز خاصی باقی نمونده باشه، ولی نتیجه چیز دیگه ای میگه چون ما همه از ماده تشکیل شدیم و هنوز هستیم و هیچ پاد ماده ای وجود نداره، که یه دفعه مارو نابود کنه، البته چیزای دیگه ای هنوز هستن مثل صاحاب ملک و اجاره که مارو نابود کنن و این یعنی یه جایی ماده به پادماده غالب شده
برای همین اون گروه بیکار از دانشمندان معتقدن تو اولین لحظه های پس از بیگ بنگ یه عدم تقارن خیلی کوچک بین ماده و پاد ماده به وجود اومده و این عدم تقارن باعث شد ماده ی بیشتر باقی بمونه و اینجا بود که این تئوری و استدلال خیلی رو من تاثیر گذاشت و دیگه من بعد از این، اون آدم سابق نشدم
پادماده چیز خطرناکیه چون برعکس بودن بارش باعث میشه وقتی یک ذره با بار مثبت به یه ذره با بار منفی برخورد کنه مثل آهن ربا به هم جذب بشن و وقتی رسیدن به هم کل جرمشون تبدیل به انرژی بشه اما نه اونقدر خطرناک که تو اون فیلم Angels & Demons که استاد تام هنکس توش بازی کرده بود تعریف میکنن
توی این فیلم یه بمب پادماده از شتاب دهنده ذرات سرن دزدیده میشه و قراره توی واتیکان منفجرش کنن، هر چند من مخالفتی ندارم اما فعلاً هیچ کدوم از این چیزایی که تو شتابدهندهها میسازن، به هیچ وجه به درد سلاح ساختن نمیخوره
چون روزانه توی شتابدهنده فقط تعداد کمی پاد ماده تولید میکنند و انرژیای که از نابود شدن این ذرات آزاد میشه، از یه ترقه کبریتی هم کمتره، تازه اگه تونستند راه فله ای ساختن پادماده رو پیدا کنن بازم نگهداری و کنترل پادماده تو اون محفظه بمب کار فوق العاده سخته چون خیلی سریع با ماده نابود میشه
اما از نظر تئوریه خشکه فیزیک، بله، اگه یه روز تکنولوژی واقعاً جهش عجیب غریبی بکنه، پادماده میتونه به سمت کاربردهای خشنم بره
در واقعیت وقتی فهمیدن پادماده وجود داره، بخاطر اینکه همیشه نمیتونسن منتظر پرتوهای کیهانی باشن تا روش تحقیق کنند و در ضمن نماز بارش پرتو هم براش ساخته نشده، پس دست به کار شدن و توی شتابدهنده ذرات تولیدش کردن
اینطوری که توی خلاء و با یه میدان مغناطیسی خیلی قوی، پروتون یا الکترونا رو با انرژی خیلی زیادی به هم دیگه یا به یه هدف خاصی پرتاب میکنن و از نتیجش ذرات جدید تولید میکنند که همین پاد ذره هام توشون هست
خلاصه، آخرش این همه حرف زدم اما باید اینم بگم که وجود ماده و پاد ماده دلیلی برای به وجود اومدن عالم نیست، چونکه همچنان ماده و پاد ماده هم نیاز دارن که بوجود آورنده داشته باشند و این فقط مسیریه که جهان طی کرده تا به امروز برسه و علتش نیست
و اما خبر آخر میگه: اعتراف میلیاردر آمریکایی: اگر جای دیگری به دنیا میآمدم، زندگی فلاکتباری داشتم
میلیارد خبر یعنی آقای وارن بافت، توی یه نامه ای که بنظر یه سنت سالانه از این آقاست اعتراف کرده که بخش زیادی از موفقیتش حاصل شانس بوده یعنی الان که سر پیری به خودش نگاه میکنه میبینه شرایط شروعه زندگیش خیلی به نفعش بوده و اگر جا و زمان دیگهای به دنیا میاومد، ممکن بود وضعش خیلی فرق کنه
وارن بافت یکی از معروفترین و موفقترین سرمایهگذارای دنیاست که یه شرکت به اسم برکشایر هاتاوی رو گرفت و حدود ۶۰ سال با خرید سهام شرکت هایی مثل کوکاکولا، اپل، بیمهها ووو تبدیلش کرد به یه غول چند صد میلیارد دلاری
روال شم این بوده که سهام خیلی کمی از شرکت های ساده که احساس می کرده در آینده یه چیزی میشن رو جدا از هیجان بازار و برای بلند مدت می خریده و بعدا که به یه جایی می رسیدند ازشون سود می کرده
بافت توی این نامه بیشتر از اینکه روی اعداد و ارقام تمرکز کنه، درباره دیدگاه و فلسفه زندگی حرف زده، اینکه شانس، روابط و محیط، چقدر توی مسیرش مفید بودن و گفته که بعد حدود ۶۰ سال رهبریه برکشایر که اون رو به یکی از تاثیرگذارترین چهرههای دنیای سرمایهگذاری تبدیل کرده، حالا دیگه پایانش نزدیکه و میخواد جا رو برای دیگران باز کنه
ای کاش بعضیا هم از ایشون یاد میگرفتن و یه جایی، وا می دادند تا دیگران هم بتونن نفس بکش
اما مسئلهای که آقای بافتم خیلی بهش اشاره داره همونیه که منم همیشه بهش فکر میکنم چون یه سری از اینفلوئنسر های اینستاگرامی هستند که دائم میگن: خوشحال باشید، زندگی رو دوست داشته باشید، لبخند بزنید
حالا جدا از اینکه زندگیه هیچ آدمی، حتی پولدارترین آدمه دنیام یکسره خوشحالی و شادی نیس و اونیم که به همه چیز میخنده توی همین جامعه میتونه متهم به دیوونگی بشه، مکان و زمان تولد، جنسیت و جامعه هم برای اینکه یه آدم چه اخلاقی داره، چه شخصیتی داره یا چطور با جهان پیرامونش ارتباط برقرار میکنه، خیلی مهمه
مثلاً شاید توی جنگ به دنیا اومده و درگیره جنگ بزرگ شده یا خانوادهاش رو از دست داده، یا کودکیش رو با یتیمی یا خشونت و آزار سپری کرده و یا در حالی، بدون پشت و پناه به اینجا رسیده که با آجرهای موفقیتش به جای پله برای بالا رفتن، به دور خودش و دیگران دیوار کشیده یا مثلاً به جای بالا شهر تو دهات و مناطق فقیر نشین یا تو ناف کابل در کنار طالبان یا هرچیز چرک دیگه ای به دنیا میاومد، اونوقت چه اتفاقی براش میافتاد و چه آیندهای انتظارش رو میکشید و با این تفاسیر آیا همچنان فرمول های موفقیت روی این آدم جواب بود؟ چطور میشه در حالی که دیگران از فرصتشون برای پیشرفت استفاده میکردن و اون محتوم و محکوم به فرار و درجا زدن بوده، بهش بگن باز هم لبخند بزن تا زندگی بهت لبخند بزنه
حتی گاهی اوقات توی اون فیلم گراویتی که جورج کلونی توش بود و توی ایستگاه فضایی تلاش میکردن که برگردن به زمین، به این فکر میکنم که خوب، حالا از فضا به زمین برگشتن، اما اینکه کجای زمین فرود بیانم خیلی مهمه، مثلاً اگه کره شمالی فرود بیان، تازه بعد از اینکه از فضا نجات پیدا کردن، اسیر دولت کره میشن و باید برن زندان و شکنجه بشن تا در نهایت اگه زنده موندن با یه امتیازی معامله بشن
من از این حرف بافت خوشم اومد که تقریباً در حالی که عمر زیادی ازش گذشته و در آستانه مرگه، به جای اینکه جوونا و مخاطباش را با صحبت های نسبی و بی پایه و اساس گمراه کنه خیلی رک و پوست کنده گفته که من یه جای مناسب در زمان مناسب در خانواده مناسب به دنیا اومدم و تونستم پیشرفت کنم
حالا من با اساس خنده و شادی مشکلی ندارم ولی زندگی درد و ناراحتی و شکست و رخوتم داره و بنظرم اون اشخاصیم که همیشه انتظاره تفریح و لبخند و شادی دارن طبیعی نیست و انگار این سپرشونه که دارن باهاش از واقعیت زندگی قایم میشن
این، مسابقه ایه که همه از یه خط شروع نمیکنن و خیلیا هستن که پدرانشون براشون بخش بزرگی از مسیر رو رفتن، تا مردم، امروز در قضاوتهاشون حاله طرف رو ببین
اگه فقط اراده و پیروی از فرموله موفقیته جهانشمول مهم بود باید روی همه جواب میداد، ولی نمیده. نه بخاطر اینکه اون آدما نمیخوان یا کمتر تلاش کردن، چون زمین بازی از اول نابرابر بوده
ما معمولاً فقط عکس آخرو میبینیم که توش پر از پول و موفقیت و ماشینه ولی زندگی فیلمه، نه عکس و برای اینکه بفهمیم چطور اون پیرمرد ژنده پوش که 5 صبح با دوچرخه ی چینی میرفت سر کار و به زعم خودش قانع و زاهد بود ولی به خصاصت معروف شد تبدیل به این ژیگوله مرفه و بی درد شده، باید چند فصل برگردیم عقب و فیلمو از اول ببینیم
خیلی وقتها این موفقیته امروز، حاصل پسانداز و مالکیت چند نسل قبل، رانت، رابطه، زمانه درست یا حتی حذف و له کردن بقیه توی مسیره و اینا چیزاییه که دیده نمیشه
حتی کار کردن هم همیشه برابر نیست چون یکی با زحمته سالم جلو رفته و یکی همون مسیر رو با فشار روی دیگران، زیر آب زنی یا قانونگریزی کوتاهتر کرده و هرچن در آخر ممکنه هر دو یه جا وایساده باشن، ولی اینا بار اخلاقیشون یکی نیست
مشکل فضای انگیزشی اینه که گذشته رو پاک میکنه و نابرابری رو طبیعی جلوه میده و آخرشم شکست رو میندازه گردن فرد که به اندازه کافی نخواسته
خیلی خب، خیلی خب، خیلی حرف زدم، ولی من از حرف زدن خسته نمی شم امیدوارم تو هم خسته نشده باشی
فک کنم باید اینجا تاکید کنم که اینایی که میگم صرفا نظر شخصیه منه و نمیخوام باهاش چیزی رو به کسی تحمیل کنم
بهرحال مرسی که تا اینجا گوش دادی، برای انتشار پادکست سعی کردم که ریتم ماهی یه بار رو حفظ کنم و تا اینجا تونسم و امیدوارم همینطور بتونم، فعلا هیچ چیز جدیدی به هیجا اضافه نکردم ولی دارم سعی میکنم یه کانال تلگرام برای پادکست بسازم که اگه ساختم تو صفحه ی پادکست تو سایتم behinafzarco.ir میزارمش حتما
اگه کاری داشتی میتونی به آدرس jalalt67@gmail.com بهم ایمیل بدی و دیگه توی نوار و شنوتو و کست باکس و یه سری چیزای دیگه هستم حتما دنبال کن و نظر بده
همین
فعلا خدافظ
